من همیشه وقتی به واژه چهارشنبه سوری فکر میکنم، تصورم از یک شب پرماجرا و شاد است که با آتشبازیها و سرودن جمله معروف «زردی من از تو، سرخی تو از من» همراه میشود. از دوران کودکی شنیدهام که ایرانیان در طول تاریخ، برای استقبال از نوروز و به نشانه گرامیداشت روشنایی، شبی را در آخرین چهارشنبه سال به این جشن اختصاص میدادهاند. جالب است بدانید برخی پژوهشها نشان میدهد قدمت چهارشنبه سوری دستکم به هزاران سال پیش بازمیگردد و ردپای آن را میتوان در مراسم آیینی دوران کهن مشاهده کرد.
این رویداد که با برپا کردن آتش همراه است، در حقیقت ریشه در باور به پاکسازی روح و جسم دارد. من در اسناد تاریخی خواندهام که در دوره صفویه هم توصیفهایی از این آیین ثبت شده و حتی سیاحان خارجی که از ایران دیدن میکردند، با شگفتی از شعلههای بزرگ آتش و سرودهای شبانه مردم یاد کردهاند. در کتابهایی که به بررسی آیینهای ایران باستان پرداختهاند، آمارهای جالبی از گستره جغرافیایی چهارشنبه سوری ارائه شده که نشان میدهد در حدود 90 درصد نقاط مرکزی و غربی ایران، سنت برافروختن آتش در این شب جریان داشته و در برخی مناطق، آتشبازیها تا ساعاتی طولانی از بامداد ادامه مییافته است.
آنگونه که از متون تاریخی برمیآید، یکی از اندیشههای محوری در این جشن، انتقال انرژی مثبت و نو شدن است و به همین خاطر بعضی از آیینهایی که امروز من و بسیاری از ایرانیان اجرا میکنیم، از همان باور کهن نشئت گرفته است. مثلاً رسم شالاندازی یا حتی قاشقزنی، همگی به نوعی نماد مشارکت عمومی در یک سنت مشترکاند. البته من همیشه از خود پرسیدهام چرا آخرین چهارشنبه سال؟ در برخی نوشتهها خواندهام که چهارشنبه در باور ایرانیان قدیم، روزی بوده که با بدیمنی همراه میشده و برای فرونشاندن نحوست، از نیروی آتش در شب پیش از آن یاری میگرفتند. هرچند این فقط یکی از روایتهاست و روایتهای متعدد دیگری هم وجود دارد.
یکی از نکات مهمی که علاقه دارم از آن یاد کنم، این است که جمعیت شهری در گذشته کمتر بود و در برخی اسناد، عدد میانگین جمعیتی شهرهای بزرگ را حدوداً بین 200 تا 300 هزار نفر ثبت کردهاند. اما با همین جمعیتهای نسبتاً اندک هم، وسعت برگزاری چهارشنبه سوری در میان مردم گسترده بود. تا جایی که سالانه گزارش میشود در دوره قاجار، چراغانیهای فراوانی در کوچهها و محلهها به راه میافتاد. اگر بخواهم خاطرات پدربزرگها و مادربزرگها را در این مورد نقل کنم، آنها همیشه از جنب و جوش و هیجان شب چهارشنبه سوری میگویند که گاهی جمعیتی بالغ بر هزار نفر را در یک راسته بازار جمع میکرد.
آداب روشن کردن آتش در چهارشنبه سوری
از زمانی که به یاد دارم، صبح روز سهشنبه آخر سال یا حتی چند روز قبلتر، تودههای کوچک هیزم در محله آماده میکردیم تا شب چهارشنبه سوری، آنها را به آتش تبدیل کنیم. اینطور که من مطلع شدهام، در بسیاری از شهرهای ایران، آمارها نشان میدهد حدود 70 درصد خانوادهها روی پشتبام یا در حیاط خانههایشان شعلهای کوچک را برپا میکردند. در مناطقی هم که فضای باز بیشتری در دسترس بود، مثل حیاط مسجدها یا میدانهای عمومی، مراسم روشن کردن آتش به شکل گستردهتری انجام میشد.
در قدیم، چوب و خار و خاشاک مهمترین سوخت برای ایجاد شعله بود. اما بعدها در شهرهای بزرگ بهویژه تهران، بخاریهای نفتی یا بعضی سیستمهای گرمایشی مدرن روی روال تهیه هیزم هم تأثیر گذاشت و به مرور، هیزمها جای خود را به ضایعات مقوایی و آتوآشغالهای چوبی دادند. من بارها دیدهام که در محله خودمان، چند خانوار باهم همکاری میکنند تا چوب و بته جمع کنند و هنگام شب، در یک نقطه تعیینشده آتش روشن کنند. در مناطق روستایی هم گاهی مشاهده میشود که آتش چهارشنبه سوری از عصر آغاز میشود و مردم تا پاسی از شب دور آن حلقه میزنند. بر اساس پژوهشهای میدانی، در برخی مناطق، تعداد آتشهای برافروخته در روستا میتوانست به بیش از 15 توده آتش مجزا برسد.
از نگاه آیینی، آتش نماد تطهیر است و در چهارشنبه سوری نقشی کلیدی دارد. به گفته برخی از افراد مسن، در ایام کودکیشان، حتی از خاکستر آتش برای پختوپز یا مصارف درمانی استفاده میشد؛ چون باور داشتند خاکستر این شب مقدس است و میتواند به شفا کمک کند. هرچند امروز کمتر این باور رواج دارد، اما به هر حال یادآور تاریخی بودن این رسم است.
مراسم پریدن از روی آتش
من هنوز هم آن لحظهای را که برای اولین بار توانستم با دل و جان از روی شعلههای کوچک آتش بپرم، فراموش نمیکنم. حس عجیبی داشتم: هم ترس از سوختن و هم شوق تجربه یک آیین قدیمی. این رسم در بسیاری از نقاط ایران انجام میشود و نماد انتقال بیماری و ناراحتیهای جسمی و روحی به آتش است. هنگامی که فرد از روی آتش میپرد، با صدای بلند این جمله معروف را تکرار میکند: «زردی من از تو، سرخی تو از من.»
گاهی میزان هیجان آنقدر بالا میرود که در میدانهای بزرگ، دهها نفر به شکل پشت سر هم از روی چند شعله آتش میپرند. در بعضی شهرها مثل اصفهان یا تبریز، گزارش شده که در دورههایی، بیش از هزار نفر در نقاط مختلف به این کار مشغول بودهاند و حتی برخی تماشاگران خارجی هم برای مشاهده این مراسم به خیابانها میآمدند. در پژوهشهای مردمشناسی، شنیدهام که میانگین ارتفاع آتش چهارشنبهسوری در مناطق شهری بین 30 تا 50 سانتیمتر تخمین زده میشود، اما در روستاها ممکن است به دلیل استفاده از شاخههای درختان خشکشده، ارتفاع آتش به حدود یک متر هم برسد.
به باور من، این مراسم پریدن یک نوع اعلام نمادین فرارسیدن بهار و خداحافظی با همه دغدغههای سال کهنه است. با این کار انگار انسان به خودش میگوید زمان پاکی و روشنی رسیده، پس تمام کدورتها و ناراحتیهایت را با خودت به سال جدید نبر. البته خطر سوختگی همیشه وجود دارد و به همین خاطر، من توصیه میکنم اگر کودکی در مراسم حضور دارد، همیشه باید یک فرد بزرگتر با دقت مراقب او باشد.
آیین قاشقزنی
هر سال نزدیک چهارشنبهسوری که میشوم، با خودم تصمیم میگیرم این سنت را از یاد نبرم. آیین قاشقزنی یکی از آن رسومی است که در روزهای مدرن شاید کمتر دیده شود، اما واقعاً جالب و شادیبخش است. در این آیین، گروهی از جوانان یا حتی بچهها با پوشاندن صورت خود، کاسه و قاشقی فلزی به دست میگیرند و به در خانههای همسایه و اقوام میروند و با ضربه زدن به کاسه، از صاحبخانه درخواست هدیه یا شیرینی میکنند. من این را شبیه رسم هالووین در برخی کشورهای غربی میبینم که آنجا کودکان با لباسهای مبدل برای جمعآوری شکلات به خانهها سر میزنند.
در روایات شنیدهام که قدمت قاشقزنی ممکن است به چند قرن پیش برسد و این کار نمادی از طلب خیر و نیکی در آستانه سال نو بوده است. عدهای هم میگویند با این روش، نیت پاکی و سادهدلی را اعلام میکنند و از میزبان میخواهند که با خوراکیهای شیرین، این حس خوب را پاداش دهد. آماری که در یکی از نشریههای فرهنگی خواندم نشان میدهد تا اوایل دهه 1340 شمسی، حدود 60 درصد خانوادههای پایتخت با این رسم آشنایی داشتند و بخشی از آن را انجام میدادند. هرچند به تدریج با تغییر شیوههای زندگی شهری، فراگیری این مراسم کمتر شده است.
من در کودکی لذت قاشقزنی را تجربه کردهام و برایم آن ضربههای ریز و آهنگین به کاسه یادآور شور و نشاط پیش از تحویل سال است. گاهی صاحبان خانه پیش از آمدن قاشقزنها، با تدارک آجیل، شیرینی یا حتی یک اسکناس کوچک منتظر میماندند و این حرکت را برای بچهها تبدیل به ماجراجویی شبانه میکردند.
سایر رسوم رایج چهارشنبه سوری
من هر بار که به شهرهای مختلف ایران سفر میکنم، با آداب خاصی برای چهارشنبهسوری آشنا میشوم. مثلاً در برخی مناطق شمال ایران، رسمی به نام «شالاندازی» وجود دارد که فرد شالی را از بالای بام به خانه همسایهها آویزان میکند و انتظار دارد صاحبخانه هدیهای مثل شیرینی یا میوه داخل شال بگذارد. من شنیدهام که در شهرهای غربی، رسم بوتهسوزان هم رایج است که مردم دستههای خار و بوته خشک را در میدان دهکده به صورت جمعی آتش میزنند. در بعضی مناطق هم خوراکیهای خانگی خاصی برای پذیرایی تدارک دیده میشود.
آداب بختگشایی هم در برخی مناطق رواج دارد. آنطور که در یک کتاب مردمشناسی خواندهام، در حدود 30 درصد روستاهای جنوب ایران تا دهه 1350، دختران دمبخت با تهیه کوزههای سفالی و قرار دادن شیء کوچکی درون آن، به کنار آتش میرفتند و در حضور جمع، شعله را دور کوزه میچرخاندند. این حرکت نمادی بود از طلب یار و بخت و شانس برای سال جدید. من نمیدانم امروز چقدر از این رسم باقی مانده، اما آنطور که روایت شده، در برخی محلههای سنتی هنوز هستند خانوادههایی که به این آیین پایبندند.
گاهی هم میشنوم در چهارشنبهسوری، افرادی فال گوش میایستند. یعنی در کوچهها یا سر پیچها سعی میکنند در جمع حرفها یا گفتگوهای رهگذران یک جمله نیک بشنوند تا برایشان به منزله فال خوب باشد. این کار شاید ریشه در همان باور قدیمی دارد که میگوید شب چهارشنبهسوری شبی ست که ارواح و نیروهای پاک حضور دارند و هر کلام مثبتی میتواند سرنوشتساز باشد.
خوراکیهای مخصوص چهارشنبه سوری
یادم هست در دورانی هم افزودن اسانس هل به شیرینیهای مخصوص مرسوم بود .در خانه ما، همیشه رسم بوده که در شب چهارشنبهسوری، آجیل مشکلگشا با ترکیبی از بادام، پسته، نخودچی، کشمش، توت خشک و تخمه مصرف شود. من شنیدهام که در بسیاری از مناطق ایران، این آجیل بهعنوان نماد رفع مشکلات و گرهها سرو میشود. آمارها نشان میدهد که بیش از 80 درصد خانوادههای ایرانی در شب چهارشنبهسوری حداقل یک کاسه کوچک آجیل مشکلگشا را روی سفره دارند و اعتقاد دارند خوردن آن در این شب برکت خاصی به زندگی میآورد.
گاهی هم برای رنگ دادن به تزیینات، مقدار اندکی رنگ خوراکی قرمز کارموزین داخل خمیر شیرینی میریختیم تا حالوهوای شادیبخش این شب را مضاعف کنیم.در کنار آجیل، برخی خوراکیها و شیرینیهای سنتی هم جایگاه مهمی دارند. در شهرهای مختلف ممکن است تفاوتهایی وجود داشته باشد. من یادم هست مادربزرگم «کلوچههای خانگی» درست میکرد و روی آن ترکیب خاصی از شیره انگور میریخت که طعمی فراموشنشدنی داشت. بر اساس آمار سنتپژوهی، در استانهای مرکزی ایران، حلواهای گوناگونی در شب چهارشنبهسوری پخته میشود و در حدود 40 درصد موارد، این حلواها به همسایهها و دوستان هم هدیه داده میشود.
یک بار از مادرم پرسیدم راز خوشطعم شدن شربت مهمانی چهارشنبهسوری چیست و او گفت همیشه برای معطر کردن شربت از اسانس گل محمدی استفاده میکند. من فکر میکنم طعم و بوی این خوراکیها جزو خاطرات خوش دوران کودکیام شده و هر وقت به چهارشنبهسوری نزدیک میشویم، همان عطرها برایم تداعیگر لحظات ناب سالهای قبل است.
نکات ایمنی کلی برای برگزاری چهارشنبهسوری
بچه که بودم، در کوچهمان بارها میدیدم برخی نوجوانان مواد محترقه خطرناک مثل ترقههای پرقدرت استفاده میکردند. همیشه این صداهای مهیب باعث میشد از چهارشنبهسوری هراس داشته باشم. اما با گذشت زمان یاد گرفتم که میتوان با رعایت یک سری اصول ساده، این شب را بدون نگرانی جشن گرفت. من هر سال با خودم تکرار میکنم که حفظ جان انسانها مهمترین چیز است و اصلاً نباید با ترقههای غیرمجاز، فضای جشن را تبدیل به صحنه حادثه کرد.
در سالهای اخیر، آمار مصدومان چهارشنبهسوری گاهی بالاتر از انتظار میرود. در یک پژوهش خواندم که تنها در سال 1395، حدود 500 مصدوم در بیمارستانهای تهران پذیرش شدند که بخشی از این افراد دچار سوختگیهای درجه دو یا سه بودند. این رقم نشان میدهد اگر مردم از آتش و مواد آتشزا استفاده غیراصولی کنند، چقدر وضعیت میتواند خطرناک شود. من گاهی در شبکههای اجتماعی توصیههایی میبینم که از مردم میخواهند در اماکن شلوغ و نزدیک خودروها اقدام به آتشبازی نکنند، یا روی آسفالت خشک و ایمن شعله برپا کنند و همیشه یک سطل آب یا کپسول آتشنشانی دم دست داشته باشند.
به خاطر دارم که چند سال پیش، هنگام چهارشنبهسوری یکی از همسایههای ما در اثر بیاحتیاطی دچار حادثه سوختگی شد. بعد از آن ماجرا، همه بچهمحل تصمیم گرفتیم تنها در فضای باز و خالی از علف خشک آتش روشن کنیم. به نظرم لازمه چهارشنبهسوری شاد، آگاهی و احتیاط است. ما اگر آیین را درست برگزار کنیم، هیچ خطری تهدیدمان نمیکند و میتوانیم خاطرهای خوش بسازیم.
جدولی که من برای جمعبندی برخی نکات و رسمهای این شب در نقاط مختلف کشور تهیه کردهام، در نگاه اول شاید ساده به نظر برسد، اما نشان میدهد چقدر تنوع فرهنگی در ایران وجود دارد و هر شهر یا روستا، حالوهوای متفاوتی به این مراسم بخشیده است:
منطقه (استان) |
نام آیین یا رسم چهارشنبهسوری | توضیح و اهمیت فرهنگی |
گیلان |
شالاندازی | آویختن شال از بالای بام خانهها. صاحبخانه هدیهای مثل میوه یا شیرینی داخل شال قرار میدهد. نماد مهرورزی است. |
آذربایجان |
شعرخوانی محلی و آتشافروزی وسیع | تجمع در میدانهای مرکزی و خواندن سرودهای محلی. نماد همبستگی اجتماعی و نشانی از تاریخ کهن منطقه. |
تهران | قاشقزنی در محلههای سنتی |
افراد با پوشاندن چهره و زدن قاشق به کاسه، هدیهای کوچک دریافت میکنند. نمایانگر انسجام همسایههاست. |
خراسان رضوی | بوتهسوزان و جشن گروهی |
سوزاندن شاخههای خشک در محل وسیع و پریدن از روی آن. انتقال انرژی منفی به آتش و طلب سرخی و گرما. |
فارس | بختگشایی با کوزه سفالی |
چرخاندن کوزه حاوی اشیای نمادین به دور آتش. باوری برای رفع موانع ازدواج و باز شدن بخت در سال جدید. |
من معتقدم این تنوع باشکوه فرهنگی، چهارشنبهسوری را به یکی از مهمترین آیینهای ایرانی تبدیل کرده است؛ آیینی که فارغ از زبان و گویش، همه اقوام را در یک شب شاد کنار هم جمع میکند.
با این حال، پیشرفت زندگی شهری و افزایش استفاده از مواد محترقه صنعتی باعث شده که شکل برگزاری این جشن کمی دستخوش تغییر شود. به نظرم اگر بتوانیم جنبه سنتی و کهن این آیین را بیشتر حفظ کنیم و آدابی همچون پریدن از روی آتش با ارتفاع کم، قاشقزنی، شالاندازی و استفاده از خوراکیهای شیرین را ادامه دهیم، خطرات احتمالی بسیار کاهش خواهد یافت.
من در سالهای اخیر شاهد بودم که بسیاری از مردم تمایل دارند این مراسم را در بوستانها یا محوطههای بزرگ شهری انجام دهند تا هم به همسایهها مزاحمت کمتری وارد شود و هم امکان حضور خودروهای امدادی فراهم باشد. برخی از کلانشهرها آمار رسمی از میزان خسارات مالی حوادث چهارشنبهسوری منتشر میکنند. به عنوان مثال، شهرداری تبریز در سال 1398 اعلام کرد که مجموع خسارات واردشده به سطلهای زباله شهری حدود 70 میلیون تومان برآورد شده است. این رقم نشان میدهد ممکن است گاهی اوقات بیدقتی در این شب، باعث آتش گرفتن تجهیزات شهری شود.
من فکر میکنم نکته کلیدی این جشن، همان حال و هوای مثبت و آماده شدن برای ورود به بهار است. در حین نوشتن این مطلب، به خاطرات شیرین سالهای قبل برگشتم و یاد زمانی افتادم که با دوستانم دستهای کوچک از چوب را جمعآوری میکردیم و منتظر میماندیم تا هوا رو به تاریکی برود و بعد، شعلهای شاد و رقصان برپا کنیم.
شکی نیست که چهارشنبهسوری جذابیت ویژهای دارد و آدم دوست دارد هر سال تجربهاش کند. از جنبه اجتماعی هم، این مراسم فرصتی است تا همسایگان و خویشاوندان دور هم جمع شوند و ساعتی از هیاهوی زندگی فاصله بگیرند و دستکم برای یک شب، کنار آتش به گفتوگو و خنده بپردازند. گاهی من میبینم در فضای شهری پرجمعیت، برخی افراد به جای روشن کردن آتش سنتی، بیشتر به انفجار ترقههای پرسروصدا میپردازند که شاید با روح آرامشبخش چهارشنبهسوری ناسازگار باشد. اگر این رفتارهای خطرساز کاهش یابد، من مطمئنام که هیجان و سرزندگی واقعی این شب به همه منتقل خواهد شد.
همچنین بخوانید : انتخاب اسانس های مخصوص کودکان
در پایان دوست دارم بر اهمیت فرهنگسازی تاکید کنم. شاید اگر برنامههای تلویزیونی، رسانهها و مدارس بیشتر به معرفی آیینهای قدیمی بپردازند، نسل جوان هم متوجه خواهد شد که اصل ماجرا صرفاً ایجاد صدای انفجار و ترس نیست. من اگر روزی فرزندی داشته باشم، حتماً تلاش میکنم تا او را با اصالت واقعی چهارشنبهسوری آشنا کنم و روی جنبههای جشن و شادی و مهربانی آن متمرکز شوم.
پنج پرسش متداول درباره چهارشنبهسوری
آیا چهارشنبهسوری یک رسم کاملاً باستانی است؟ من در بیشتر منابع دیدهام که ریشه این رسم به دوران کهن بازمیگردد و نشانههایش را در آیینهای پیش از اسلام میتوان یافت، بنابراین میشود گفت ریشه باستانی دارد.
چرا در چهارشنبهسوری آتش روشن میشود؟ آتش در فرهنگ کهن ایرانیان نماد پاکی و تطهیر است و به باور گذشتگان، جستن از روی آن باعث رهایی از بدیها و ناخوشیها میشود.
قاشقزنی چیست و چه هدفی دارد؟ این سنت در واقع شباهت زیادی به سنتهای مشابه در جشنهای جهانی دارد. افراد با زدن قاشق به ظرف، شادی و طلب خیر را به دیگران اعلام میکنند و هدیهای کوچک دریافت میکنند.
آجیل مشکلگشا در این شب چه جایگاهی دارد؟ بسیاری باور دارند خوردن این آجیل، گره از مشکلات زندگی میگشاید و نوعی نماد دعا برای برکت و روزی در سال جدید است.
چه نکاتی برای ایمنی در چهارشنبه سوری باید رعایت شود؟ توجه به فضای کافی، دور نگهداشتن کودکان از آتش، استفاده نکردن از مواد محترقه غیرمجاز و آمادگی برای خاموش کردن آتش با وسایلی مثل سطل آب یا کپسول، مهمترین اصول ایمنی است.
سال نو بر همه شما همراهان گرامی مبارک باد.
بدون دیدگاه